به نام خدا
سوره نوزدهم
ای گروه مردمان نیست عقل مثل صلاح اندیشی
و نیست پرهیز کاری مانند باز داشتن خود از اذیت مردم
و نیست هیچ حسبی بلند تر از ادب
و نیست هیچ شفاعت کننده ای مثل توبه
و نیست هیچ عبادتی مثل علم
و نیست هیچ نمازی مگر با ترسیدن از خدا
و نیست فقری مگر با صبر
و نیست بندگی مانند تو فیق
و نیست قرینی زینت دار تر از عقل
و نیست هیچ رفیقی با عیب تر از نادانی
ای پسر آدم مهیا شو برای بندگی من تا آن که:
و دست های تو را از روزی
و جسم تو را از راحتی
و غافل مباش از یاد کردن من
پس پر کنم دل تو را از فقر
و بدن تو را از رنج
و سینه تو را از اندوه و غصه
و جسم تو را از بیماری
و دنیای تو را از سختی و مشقت
انعکاس نگاه های آلود
آدمی موجودی لذت جو است که دوست دارد از همه حواس خود به نوعی لذت
بردد، ادامه مطلب...
نگاه و تفاوت افراد
چهره ،مو، آهنگ صدا،اندام ،لباس ،و امتیازات ویژه هر فرد ،مهمترین عامل جلب
اقسام نگاه
عبادت ،مانند نگاه به چهره پدر مادر، قرآن و دانشمند دینی .
نگاه عبرت انگیز، مانند نگاه به افراد مصیبت زده، مناطق ویران شده، آثار سیل و زلزله و نعمت های پروردگار .
نگاه فریبنده ،مانند نگاه حسرت آور به زندگی ثروتمندان ونگاه به آنچه دنیا را در چشم آدمی بزرگ و دوست داشتنی جلوه می دهد.
نگاه هوس انگیز ، مانند نگاه به مناظر شهوت انگیز
جایگاه نگاه
بیشتر مسائل زندگی ما به نگاه هایمان بستگی دارد. انتخاب همسر، شغل، خانه ،دوست و صدها موضوع دیگر همه با نگاه پیوند دارد .
حکایت 9
دو رفیق به اتفاق یکدیگر از دهی به شهر مجاور می رفتند و سبدی پر از میوه بر سر داشتند ،یکی برد بار بود و دیگری بی حوصله ،این پیوسته از بار سنگین خود ناله می کرد و شکوه می نمود ،و آن خندان و خرامان راه می پیمود و شوخی می کرد .
رفیق بی حوصله گفت: ای برادر با این که می دانم بار تو سبک تر ار بار من نیست و قوتت از من بیشتر نیست ،سبب خنده و خوشحالی تو چیست؟
گفت : ای برادر ،من روی سبد خود گیاهی نهاده ام که بار را سبک کند و مرا در بردن آن قوت و قدرت دهد .
رفیق این سخن بشنید – بسیار تعجب کرد – و گفت : چه شود که بر من منت نهی و قدری از این گیاه به من دهی .
گفت : ای برادر ، این گیاه که بار را سبک کند و برنده را قوت دهد ، نامش بردباری و صبر است .
الا یا المهدی مدام الوصل ناولها
که در دوران هجرانت بسی افتاد مشکلها
صبا از نکهت کویت نسیمی سوی ما آورد
ز سوز شعله شوقت چه تاب افتاد در دلها
چو نور مهر تو تابید بر دل های مشتاقان
ز خود آهنگ حق کردند و بربستند محملها
دل بی بهره از مهرت حقیقت را کجا یابد
حق از آینه رویت تجلی کرد بر دلها
به کوی خود نشانی ده که شوق تو محبان را
ز تقوی داد زاد ره ، ز طاعت بست محملها
به حق سجاده تزیین کن مهل محراب و منبر را
که دیوان فلک صورت ازآن سازنده محفلها
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل
ز غرقاب فراق خود رهی بنما به ساحلها
اگر دانستمی کویت به سر می آمدم سویت
خوشا گر بودمی آگه ز راه ورسم منزلها
چو بینی حجت حق را به پایش جان فشان ای فیض
متی متلق من تهوی ، دع الدنیا واهملها
همزمان با هفدهم ربیع الاول خجسته سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص) و حضرت امام صادق (ع)، رهبر معظم انقلاب اسلامی امروز در دیدار مسئولان نظام، سفرای کشورهای اسلامی در ایران و جمعی از میهمانان شرکت کننده در کنفرانس وحدت اسلامی، ضمن تبریک این عید فرخنده به همه مسلمانان جهان و ملت ایران، با اشاره به احیای هویت اسلامی و حقیقت انکار ناپذیر بیداری اسلامی و آمادگی دنیای اسلام برای حرکت به سوی عزت، استقلال و .....
عایشه از نظر اخلاقى چگونه زنى بود و نظر پیامبر اسلام را درمورد ع
نویسنده : محراب فیروزی:: 86/1/16:: 11:24 عصر عایشه از نظر اخلاقى چگونه زنى بود و نظر پیامبر اسلام را درمورد عایشهبیان فرمایید؟
عایشه از نظر اخلاقى چگونه زنى بود و نظر پیامبر اسلام را درمورد عایشهبیان فرمایید؟ قضاوت درباره عایشه، از مسائلى است که شیعه و اهل سنّت در آن اختلاف نظر دارند. بنابراین به نظر مىرسد قرآن کریم )که مورد اتفاق فریقین است( و احادیث قطعى و متواتر )که حجیّت آنها قابل انکار نیست( بهترین راه براى بررسى چنین مسألهاى باشد. براى رسیدن به نتیجه مطلوب، باید به سه سؤال پاسخ دهیم: 1- آیا تنها همسر پیامبر بودن، مىتواند دلیل شرافت و فضیلت یک زن باشد، یا این که ممکن است زنى همسر پیامبر باشد و در عین حال پلید و معصیت کار باشد؟ 2- آیا در بین زنان پیامبر اکرم )ص(، زن مذموم و معصیت کار بوده است، یا این که همه زنان پیامبر )ص( شایسته و نیکوکار بودهاند؟ 3- به فرض این که بعضى از زنان پیامبر )ص( مذموم بوده باشند، آیا عایشه از آن دسته بوده است یا نه؟ ادامه مطلب...
چرا در آمریکا اسلام نازل نشده و چرا آنجا خواستگاه هیچ دینى نیست
نویسنده : محراب فیروزی:: 86/1/16:: 11:18 عصر چرا در آمریکا اسلام نازل نشده و چرا آنجا خواستگاه هیچ دینى نیست و وصىو یا نمایندهاى در آن جا وجود ندارد؟ با توجه یه یک اصل کلى و به عبارت دیگر یک مسأله ریشهاى و اساسى و اصل پرسش شما فرعى، جنبى و غیر مهم خوهد بود و آن این که آیا رسالت پیامبران اولواالعزم خواه پنج نفر باشند و خواه بیشتر رسالتى جهانى بوده و با آنکه هر کدام مبعوث به سوى قوم خاصى بودهاند؟ در پاسخ مىگوییم به یک معنا از جهانى بودن رسالت دعوت بسیارى از پیامبران جهانى نبوده است و به معناى دیگر رسالت همه انبیا جهانى بوده است اگر معناى جهانى بودن آن باشد که پیامبر موظف است رسالت خویش را نه تنها به قوم خویش که به همه اقوام و ملل عمده جهان برساند رسالت بسیارى از پیامبران حتى موسى (ع) و عیسى (ع) جهانى نبوده است اما اگر جهانى بودن را به معناى لزوم ابلاغ رسالت در صورت مواجهه با دیگر اقوام و لزوم پیروى بر همه مکلفان مطلع بگیریم رسالت همه پیامبران رسالتى عام، فراگیر و جهانى بوده است. به بیان دیگر اگر پیامبرى موظف باشد که به هر صورت ممکن با همه اقوام و ملل ارتباط برقرار کند و رسالت خویش را به آنها برساند رسالت او رسالتى جهانى و عام خواهد بود در مقابل، زمانى رسالت یک پیامبر جهانى نیست که مأمور به ابلاغ دعوت خود به همگان نبوده بلکه صرفاً موظف به دعوت قوم خاصى باشد. ناگفته نماند این که پیامبرى مأمور به دعوت همگان نیست مىتواند علل مختلفى داشته باشد مثلاً کاه ممکن است که امکان عادى براى برقرارى ارتباط با همه اقوام نباشد و یا آنکه اصولاً فرصت چنین کارى در اختیار پیامبر نباشد. شاید به این مطلب اشکال شود که انبیاء مىتوانستند که از طریق اعجاز به اقوام و ملل دیگر رسالت خویش را ابلاغ سازند ولى این اشکال صحیح نیست زیرا پیامبران الهى تنها در مورد خاصى به اوردن معجزهاى اقدام مىکردند که این موارد نیز صرفاً براى تأیید درستى دعوت آنان بوده است نه براى تسهیل در ابلاغ دعوت. به هر روى آنچه مسلم است امکان ارتباط با همه اقوام و ملل از طرق عادى براى بسیارى از پیامبران وجود نداشته است و ظاهراً آنان مأمور به استفاده از روشهاى غیر عادى و مافوق طبیعى نیز نبودهاند. براساس معناى یادشده از جهانى بودن رسالت مىتوان مدعى شد که رسالت پیامبراسلام رسالتى جهانى بوده است و حضرت مأمور بودند که دعوت خود را به اقوام غیر عرب نیز ابلاغ کنند اما ظاهر رسالت انبیا جهانى نبوده است. در این جا توجه به چند نکته لازم است.: الف) مقصود از اقوامى که پیامبر (ص) مأمور به دعوت آنان بوده است یکایک افراد هر قوم نیست بلکه آنچه که مقدور بوده و پیامبر نیز نسبت به آن وظیفه داشته است ابلاغ رسالت به سران اقوام بوده است. ب) ابلاغ رسالت اعم از ابلاغ در زمان حیات پیامبران و ابلاغ پس از وفات ایشان به دست اوصیان ایشان یعنى امامان معصوم (ع) است. ج) موظف بودن به پیامبران (ص) به ابلاغ عمومى رسالت خویش به معناى برطرف شدن همه موانع عملى بر سر این کار نیست بلکه چه بسا در مواردى انجام این کار مواجه با موانعى بوده که در این صورت مسلماً بار مسؤلیت از دوش پیامبر (ص) برداشته شده است.(1) با توجه به این اصل مردم آمریکا نمىتوانند مدعى شوند که دین اسلام به آنان ابلاغ نشده سات خصوصاً پس از اکتشاف آن و اطلاع یافتن بر ادیان دیگر. اما این که دین اسلام در جزیرةالعرب ظهور یافت به دلیل مسائل فرهنگى خاص حاکم بر این سرزمین بود که حضور پیامبرى در آن منطقه را ضرورىتر از مناطق دیگر مىساخت ولى با توجه به رسالت جهانى پیامبر اسلام (ص) این دین به نقاط دیگر دنیا نیز معرفى و ابلاغ گشت. پىنوشت (1) )در این باب نکا: راه و راهنماشناسى محمد تقى مصباح یزدى قم چاپ اول پاییز 1376 ش (معارف قران ج 5- 4) صص و 33 52)
چرا اسلام در سرزمینى که منحطترین فرهنگ را داشت، نازل شد؟
نویسنده : محراب فیروزی:: 86/1/16:: 11:14 عصر چرا اسلام در سرزمینى که منحطترین فرهنگ را داشت، نازل شد؟ حقتعالى در قرآن کریم مىفرماید: اَللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ،(1). هر آنچه که ما بتوانیم در تحلیل و بررسى این موضوع بگوییم با توجه به محدودیتهاى علمى و فکرى ما است و اشراف علمى لازم به این قضیه را نداریم. 1- به فرض که فرهنگ آن زمان عرب، فرهنگى منحط (و یا منحطترین فرهنگ) بوده باشد. در این صورت حقتعالى اسلام را در سرزمین و در جایى نازل نمود که در بدترین شرایط ممکن بود و اگر دینى بتواند در چنین زمینهاى تحولات بزرگ انسانى، فرهنگى و تمدنى ایجاد نماید در شرایط بهتر با اطمینان مىتوان گفت موفقتر خواهد بود. بنابراین بعثت پیامبر اسلام (ص) در میان اعراب منحط حسن اسلام و قوت این دین است. 2- بر چه اساسى مىتوان گفت دین باید در پیشرفتهترین فرهنگ نازل گردد؟ در حالى که ادیانى مانند یهودیت و مسیحیت در پیشرفتهترین مراکز فرهنگى دوران خود پدید نیامدند؟ 3- دور بودن عربها از مراکز فرهنگى و تمدنى به نوبه خود چند حسن داشته است:
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|